گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد پانزدهم
دوم: محتواي سوره ي قصص




اشاره
آیهي اوّل سورهي قَ َ صص حروف مقطعه است و آیهي دوم به عظمت قرآن اشاره میکند و میفرماید: 1 و 2. طسم* تِلْکَ آیَاتُ
الکِتَابِ المُبِینِ طا، سین، میم.* آن آیات کتاب روشنگراست. نکتهها و اشارهها: 1. در مورد حروف مقطعهي قرآن کریم، در آغاز
سورههاي بقره و آل عمران بیان شد که این حروف یا اسراري بین خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و یا نشان دهندهي آن است که
قرآن با تمام عظمت و اعجازش از همین حروف معمولی ساخته شده است و شاید از همین روست که بلافاصله پس از این حروف
صفحه 81 از 122
براي اشاره به دور است و به عظمت قرآن اشاره دارد؛ یعنی قرآن چنان والا و بلند « تِلْکَ » .2 «1» . به عظمت قرآن اشاره کرده است
در اصل به معناي جدا کردن « مُبین » . است که گویی در اوج آسمانهاست و باید براي رسیدن به آن تلاش وسیعی انجام گیرد. 3
قرآن کریم هم آیات روشنی دارد که تفسیر قرآن مهر «2» . باشد « روشنگر » و « روشن » دو چیز است و در این جا میتواند به معناي
جلد پانزدهم، ص: 254 همهي انسانها میتوانند با تفکّر و تدبّر آنها را درك کنند و هم آیات روشنگري دارد که حقایق هستی و
در اصل به معناي نشانه است و در اصطلاح به قسمتهاي کوچک و بزرگ از « آیه » . قوانین زندگی بشر را بیان میکند. 4
سورههاي قرآن گفته میشود و از آن رو به آنها آیات گفته میشود که نشانههاي فرستندهي قرآن، یعنی پروردگار جهانیان است.
آموزهها و پیامها: 1. قرآن کتابی باعظمت است که آیات آن روشن و روشنگر است. 2. به آیات روشنگر قرآن توجه نمایید و از
آن استفاده کنید. ***
ماجراي موسی (ع)
قرآن کریم در آیات سوم و چهارم سورهي قصص به سرگذشت موسی و برنامههاي استعماري و استثماري فرعون اشاره میکند و
میفرماید: 3 و 4. نَتْلُو عَلَیْکَ مِنْ نَبَإ مُوسَی وَفِرْعَوْنَ بِالحَقِّ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ* إنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الأرْضِ وَجَعَلَ أهْلَهَا شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طَائِفَۀً
مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَ اءَهُمْ إنَّهُ کَ انَ مِنَ المُفْسِدِینَ بخشی از خبر بزرگ موسی و فرعون را براي گروهی که ایمان
میآورند، بدرستی برتو میخوانیم.* در واقع فرعون در زمین (مصر) برتري جویی کرد، و اهل آن را گروههایی قرارداد؛ در حالی
که دستهاي از آنان را تضعیف میکرد، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده نگه میداشت؛ [چرا] که او از فسادگران بود.
این مطالب حق و به دور از خرافات و داستانهاي «1» . نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات بخشی از سرگذشت موسی بیان شده است
غیر واقعی است و براي ، ص: 255 مؤمنان در طول تاریخ و به ویژه مسلمانان مکه مفید است. زیرا آنان
به معناي خواندن و پیروي « تلاوت » . که تحت فشار هستند، میتوانند از این ماجرا عبرت بیاموزند و راه نجات خویش را بیابند. 2
کردن است و در این جا شاید اشاره به این حقیقت باشد که خدا ماجراي موسی و فرعون را، هم بیان و هم اجرا میکند؛ یعنی
هرگاه مؤمنان مستضعف تحت فشار جبّاران قرار گیرند، مشابه این برنامه را براي آنان اجرا مینماید و آنان را نجات میدهد و
در این آیات همان سرزمین مصر است که آبادترین منطقهي زمین و تحت تسلط « الارض » مستکبران را نابود میسازد. 3. مقصود از
سلسلهي فرعونها بود و بنیاسرائیل به آن سرزمین کوچ کردند و کمکم تحت سلّطهي فرعونیان درآمدند. 4. در این آیات اشاره
شده که فرعون برنامهاي استعمارگرانه و استثمارگرانه داشت که شامل چهار محور بود: الف) برتريطلبی؛ ب) تفرقهافکنی بین
مردم؛ ج) ناتوان و مستضعف کردن بنی اسرائیل؛ د) فسادگري که زیر بناي کار بود. 5. روش حکومتداري فرعون، همان روش
استوار بود. او مردم مصر را به دوگروه قبطیان (یعنی مردم بومی « تفرقه بیفکن و حکومت کن » مستکبران در طول تاریخ و بر اصلِ
مصر) و سبطیان (یعنی مهاجران بنی اسرائیل) تقسیم کرده بود و به گروه اول همهي امکانات مادي و رفاهی را داده بود و گروه دوم
را به صورت بردگان و کنیزان فقیر نگه میداشت و از آنان درساختن اهرام بزرگ مصر استفاده میکرد، به طوري که براي ساختن
تفسیر قرآن «1» . یکصد هزار برده در طول بیست سال کار کردند و هزاران نفر از آنان در این راه کشته شدند « خوفو » هرم معروف
6. در این جا ممکن است این پرسش مطرح شود که چرا فرعون فرزندان پسر بنیاسرائیل را میکشت: مهر جلد پانزدهم، ص: 256
مفسران پاسخ این مطلب را به دوصورت دادهاند: الف) فرعون از راه خواب یا خبرهاي کاهنان یا بشارتهاي پیامبران پیشین دریافته
بود که شخصی از بنی اسرائیل ظهور میکند و حکومت او را درهم میکوبد؛ از این رو تصمیم گرفت باکشتن فرزندان پسر بنی
اسرائیل از ظهور موسی جلوگیري کند. ب) فرعون به خاطر ضعیف نگه داشتن بنی اسرائیل، فرزندان پسر آنان را میکشت تا
البتّه تفسیر دوّم با «1» . مردانی جنگآور در میان آنان رشد نکنند و زنان آنان را براي خدمتکاري و شهوترانی زنده میگذاشتند
صفحه 82 از 122
هرچند این احتمال نیز وجود دارد که برنامهي کشتن فرزندان پسر بنی «2» . ظاهر آیه و برخی آیات دیگر قرآن سازگارتراست
. اسرائیل دو بار و با دو هدف اجرا شده باشد. آموزهها و پیامها: 1. از سرگذشت موسی و فرعون درس (عبرت و نجات) بگیرید. 2
داستانهاي قرآن، حقیقی و قابل پیروي است. 3. مستکبران برتريطلب از راه تفرقهافکنی، ضعیف کردن مردم و فسادگري،
برنامههاي خود را اجرا میکنند (پس مراقب باشید). 4. فسادگران برتريجو میخواهند نسل جوان پسران را نابود و دختران تفسیر
قرآن مهر جلد پانزدهم، ص: 257 را به خدمت خویش درآورند (پس مواظب باشید). *** قرآن کریم درآیات پنجم و ششم
سورهي قصص به قانون پیروزي مستضعفان در زمین و سرکوبی مستکبران اشاره میکند و میفرماید: 5 و 6. وَنُرِیدُ أنْ نَمُنَّ عَلَی
الَّذِینَ اسْتُضْ عِفُوا فِی الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أئِمَّۀً وَنَجْعَلَهُمُ الوَارِثِینَ* وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الأرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا
یَحْ ذَرُونَ و میخواهیم که برکسانی که در زمین مستضعف شده بودند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان (زمین) گردانیم وآنان را
وارثان (آن) قرار دهیم.* و در زمین به آنان امکانات دهیم، و به فرعون وهامان و لشکریانشان، آنچه را همواره از آن (بنی اسرائیلی)
ان بیم داشتند بنمایانیم. نکتهها و اشارهها: 1. هر چند این آیات در مورد پیروزي موسی و بنیاسرائیل و نابودي فرعونیان فرود آمده،
که موسی و فرعون یکی از «1» اما یک قانونی کلی و امیدبخش را در مورد همهي مستضعفان و مستکبران جهان بیان میکند
مصادیق آن و پیروزي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مصداق دیگر و حکومت جهانی امام مهدي علیه السلام مصداق کامل آن
است. 2. در برخی از احادیث از امام علی علیه السلام روایت شده که این آیه در مورد آل محمد صلی الله علیه و آله است که خدا
مهدي آنان را بعد از زحمات و فشارهایی که برآنان وارد میشود، برمیانگیزد و آنان را عزّت میدهد و دشمنانشان را ذلیل
، ص: 258 البتّه روشن است که حکومت جهانی امام مهدي (عج) مصداق کامل آیه «2» . میسازد
. است و موجب انحصار معناي آیه نمیشود، چون آیهي فوق یک قانون کلی را بیان میکند که در هر زمان مصداقی دارد. 3
به معناي بخشیدن نعمت بزرگ و سنگین است. این واژه اگر درمورد مردم استعمال شود به معناي بازگوکردن نعمت است « منّت »
به معناي فرد ضعیف و ناتوان نیست، « مُستَضعف » .4 «1» . که کار ناپسندي است، اما در مورد خدا به معناي بخشیدن نعمت است
بلکه به معناي کسی است که به ناتوانی کشیده شده و ضعیف گردیده است؛ یعنی فرد نیرومندي که از طرف ستمکاران تحت فشار
قرار گرفته است و نمیتواند استعدادها و نیروهاي خود را آشکار سازد. 5. مستضعفان گاهی از ناحیهي فکري، فرهنگی، اقتصادي،
اخلاقی یا سیاسی ضعیف نگاه داشته شدهاند، اما چیزي که قرآن بر آن تأکید بیشتري دارد، استضعاف سیاسی و اخلاقی است.
آري؛ استعمارگران و استثمارگران، نخست مردم راگرفتار استضعاف فرهنگی و سیاسی میکنند، سپس منابع اقتصادي آنان را
غارت میکنند و به استضعاف اقتصادي میکشانند و قدرت قیام را از آنان میگیرند. 6. مستکبران براي نابودي مستضعفان
برنامههایی طراحی میکنند که در آیات قبل به آنها اشاره شد. آنان از راه تفرقهافکنی، نابودي نسل جوان و فساد وارد میشوند،
همان طور که در جهان کنونی آثار آن را در توسعهي فحشا، شرابخواري، مواد مخدّر و بیبندوباري فرهنگی و سرگرمیهاي
ناسالم میبینیم، اما پیامبران الهی و به ویژه قرآن کریم در همه جا به حمایت از مستضعفان برخاسته و خطرهاي مستکبران فسادگر و
برتري طلب را به آنان گوشزد نمودهاند. 7. قرآن کریم در آیات فوق پنج مرحلهي قانون پیروزي مستضعفان را این گونه بیان
کرده است: ، ص: 259 الف) خدا به آنان نعمت بزرگ (همچون دین و رهبري الهی) میدهد؛ ب)
مستضعفان را پیشوایان اهل زمین میگرداند؛ ج) مستضعفان را وارث اموال و زمینهاي دشمنان میگرداند؛ د) مستضعفان را به
حکومت جهانی زمین میرساند؛ ه) مستکبران را مجازات میکند و به سزاي اعمالشان میرساند. تحمل کن اي ناتوان از قوي که
وزیر معروف فرعون بود « هامان » . روزي تواناتر از وي شوي لب خشک مظلوم را گو بخند که دندان ظالم بخواهند کند (سعدي) 8
. آموزهها و پیامها: 1 «1» . که در دستگاه او نفوذ زیادي داشت، به طوري که قرآن لشکریان مصر را به او و فرعون نسبت میدهد
جهان فرجام امید بخشی دارد و پیروزي نهایی از آن مستضعفان است. 2. مستضعفان به دنبال پیشوایی، حکومت جهانی و وراثت
صفحه 83 از 122
زمین باشند. 3. مستکبران از آنچه میترسند به سرشان میآید. *** قرآن کریم در آیهي هفتم سورهي قصص جریان به آب
انداختن موسی را بیان میکند و با دلداري به مادرش میفرماید: 7. وَأوْحَیْنَا إلَی امِّ مُوسَی أنْ أرْضِعِیهِ فَإذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأ لْقِیهِ فِی الیَمِّ
او را شیر ده؛ و هنگامی که » : وَلا تَخَافِی وَلا تَحْزَنِی إنَّا رَادُّوهُ إلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ المُرْسَلِینَ و به مادر موسی وحی (: الهام) کردیم که
بر (جان) او ترسیدي، پس وي را در دریا بیفکن؛ و نترس و اندوهگین مباش، [چرا] که ما او را به سوي تو بازمیگردانیم، و وي را
، ص: 260 نکتهها و اشارهها: 1. در آیات قبلی از قانون پیروزي «. از فرستادگان (خود) قرار میدهیم
مستضعفان و نابودي مستکبران یاد شد و اینک در این آیه و آیات بعد یکی از نمونههاي بارز این قانون را بیان میکند که چگونه
خدا موسی را از مرگ نجات و در کاخ فرعون پرورش داد، به طوري که عامل نابودي فرعونِ مستکبر و نجات بنیاسرائیلِ
مستضعف شد. 2. دستگاه فرعون برنامهاي طراحی کرد که پسران بنیاسرائیل را بکشند تا موسی در میان آنان ظهور نکند و قدرت
بنی اسرائیل تضعیف شود؛ از این رو به زنان ماما دستور داده شده بود که تولد هر نوزاد پسري را به حکومت فرعون گزارش کنند.
اما خدا خواست که مادر موسی باردار شود و مخفیانه او را به دنیا آورد و هنگامی که فرعونیان از تولد او آگاه شدند، او را به
صورت معجزهآسایی نجات بخشد. خدا به مادر موسی الهام کرد که اورا در رودخانهي پهناور نیل بیندازد. او صندوقی تهیه کرد و
موسی را شیر داد و در آن گذاشت، سپس او را در امواج رودخانه رها ساخت. آب این کودك را به قصر فرعون برد و آنها او را
نجات دادند و به فرزندخواندگی برگزیدند. 3. در این آیه خدا به مادر موسی وعده داد که این کودك را به سوي تو بازمیگردانیم
و اورا از رسولان قرار میدهیم و به هر دو وعدهي خود وفاکرد. در آیات بعدي خواهیم خواند که فرعون و همسرش آسیه که
موسی را از آب گرفته بودند، بدون این که آگاه باشند، مادر موسی را به عنوان دایهي او برگزیدند و کودك به مادرش بازگشت و
همین کودك پس از بزرگ شدن پیامبري الهی شد و طومار فرعونیان را درهم پیچید. 4. در این آیهي کوتاه، دو امر، دونهی و دو
الف) به مادر موسی امر شد که او را شیر دهد و در رود نیل بیندازد. ، ص: «1» . بشارت آمده است
261 ب) مادر موسی منع شد از این که بترسد یا ناراحت شود. ج) به مادر موسی مژدهي بازگشت موسی و رسالت او داده شد. 5. با
این که ترسیدن و ناراحتی، اختیاري نیست، اما مادر موسی منع شد که بترسد یا ناراحت شود. شاید مقصود از این منعها آن بوده که
آثار ترس و ناراحتی را آشکار نسازد تا فرعونیان پی نبرند که موسی فرزند اوست و او را به قتل نرسانند. ویا منظور امر تکوینی بوده
است؛ یعنی خدا حالتی در مادر موسی پدید آورد که آرام گرفت و نترسید و ناراحت نبود. 6. در این آیه به مادر موسی دستور داده
در « وحی » شد که شخصاً موسی را شیردهد، شاید این مطلب اشارهاي به اهمیت شیر مادر، به ویژه در ابتداي تولد باشد. 7. واژهي
اصل به معناي اشارهي سریع و مخفیانه است و در قرآن کریم به معانی مختلفی به کار رفته است که برخی از آنها عبارتاند از:
که « الهام » ( ج «2» . که در داستان زکریا آمده است « اشاره » ( ب «1» . که به سوي پیامبران فرستاده میشود « وحی تشریعی » ( الف
و گاهی غریزي و «3» گاهی آگاهانه است، همچون وحیی که به سوي اولیاي الهی همچون مریم و مادر موسی فرستاده میشد
آموزهها و پیامها: 1. بدون بیم واندوه به دستورهاي «4» . ناخود آگاه است، همچون وحیی که به سوي زنبور عسل فرستاده میشود
الهی عمل کنید اگر چه به نظر شما عجیب باشد. 2. فرزندان را براي شیردادن و پرورش به مادرشان بسپارید. تفسیر قرآن مهر جلد
3. اگر خدا بخواهد، کودکی را از خطر نجات میدهد و به رسالت میرساند (تا مستضعفان را پیروز و مستکبران پانزدهم، ص: 262
را نابود سازد). 4. در مواقع خطر، الهامات الهی به یاري دوستان خدا میآید و راه را به آنها نشان میدهد. *** قرآن کریم در
آیات هشتم و نهم سورهي قصص به نجات محبتآمیز موسی به وسیلهي فرعونیان و دشمنپروري ناآگاهانهي آنان اشاره میکند و
میفرماید: 8 و 9. فَالتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوّاً وَحَزَناً إنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا کَانُوا خَاطِئِینَ* وَقَالَتِ امْرَأةُ فِرْعَوْنَ قُرَّةُ عَیْنٍ
لِی وَلَکَ لا تَقْتُلُوهُ عَسَ ی أنْ یَنفَعَنَا أوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَهُمْ لا یَشْعُرُونَ و فرعونیان او را (از آب) برگرفتند، تا سرانجام براي آنان دشمنی و
این نوزاد) روشنی چشمی ) » : (مایه) اندوهی شود! در حقیقت فرعون و هامان و لشکریانشان خطا کار بودند.* و زن فرعون گفت
صفحه 84 از 122
در حالی که آنان (بادرك «. براي من و براي توست! او را نکشید، امیداست که براي ما سودمند باشد، یا او را به فرزندي برگزینیم
حسّی) متوجه نمیشدند! (که موسی کیست.) نکتهها و اشارهها: 1. هنگامی که صندوقچهي موسی را در نیل انداختند، امواج آب
اورا به نزدیک کاخ فرعون برد، که برلب دریا ساخته شده بود و یا نهري از این آب از درون کاخ عبور میکرد. در آن لحظات
فرعون و همسرش آسیه و عدّهاي از درباریان کنار آب بودند و صندوقچه را دیدند و آن را به راحتی از آب تفسیر قرآن مهر جلد
فرعون از قراین حدس زد که این کودك از بنیاسرائیل است و از این رو دستور داد که قانون کشتن «1» . پانزدهم، ص: 263 گرفتند
ولی خدا محبت این کودك را به دل آسیه انداخت و او را از مرگ نجات داد. 2. روشن است «2» ، نوزادان در مورد او اجرا شود
«3» . که قصد فرعونیان از نجات موسی، آن نبود که دشمن آنان باشد، اما در واقع آنان دشمن خود را نجات دادند و تربیت کردند
آري وقتی که آنان تمام نیروي خود را براي نابودي نسل جوان بنی اسرائیل بسیج کرده بودند، خدا قدرتنمایی کرد و صحنهاي
فراهم آورد که فرعونیان دشمن خود را از آب برگیرند و چون جان شیرین حفظ کنند و پرورش دهند. 3. در این آیات بیان شده
که فرعونیان خطا کار بودند و متوجه نبودند که چه کار خطرناکی انجام میدهند، و در حقیقت نقشهي الهی را در مورد نابودي
و به خطا هزاران کودك را «4» خودشان به اجرا درمیآورند. آري؛ آنان در طراحی نقشهي خودشان خطاکار و ناشی بودند
سربریدند و بدون توجه موسی را نجات دادند. 4. آسیه، همسر فرعون، قلبی پاك و پرمحبت داشت؛ از این رو محبت تفسیر قرآن
مهر جلد پانزدهم، ص: 264 موسی را بردل گرفت و از او دفاع کرد و نجاتش داد و شاید همین قلب پاك آسیه و محبت او به
زمینهاي شد تا او از کفر نجات یابد و از نخستین مؤمنانی باشد که به موسی گروید و «1» ، موسی و خدمتی که در این راه انجام داد
که جمع است، استفاده میشود که فرعون و « لا تَقتلوه » 5. از تعبیر «. خوشفرجام شد و حتی در این راه شربت شهادت نوشید
اطرافیان همگی قصد کشتن موسی را داشتند، ولی همسرفرعون که به موسی علاقه پیدا کرده بود، به تنهایی در برابر آنان ایستاد و با
زیرکی از او دفاع کرد و نظر فرعون را تغییر داد. 6. آسیه از طریق تحریک روانی و عاطفی وارد شد و به فرعون گفت: شاید این
کودك مفید باشد (کودکی را که برامواج آب آمده، به فال نیک بگیر). سپس از این که فرعون پسري نداشت، استفاده کرد و به
فرعون گفت: او را نکشید، تا شاید فرزندخواندهي ما شود. آموزهها و پیامها: 1. قدرتنمایی خدا را بنگرید که دوستان خود را به
وسیلهي دشمنان نجات و پرورش میدهد (آري؛ اگر خدا بخواهد: شیشه را دربغل سنگ نگاه میدارد). 2. تلاش مخالفان راه خدا
بیهوده است و خدا به دست خودشان وسایل نابودیشان را آماده میسازد، در حالی که متوجه نیستند. 3. محبّت دوستان خدا در دل
افراد (پاك) قرار میگیرد (و عامل نجات هر دو طرف میشود). *** ، ص: 265 قرآن کریم در آیات
دهم و یازدهم سورهي قصص به نگرانی مادر موسی و تلاش او براي کسب اطلاعات در بارهي وي اشاره میکند و میفرماید: 10 و
11 . وَأصْ بَحَ فُؤَادُ امِّ مُوسَی فَارِغاً إنْ کَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلا أنْ رَبَطْنَا عَلَی قَلْبِهَا لِتَکُونَ مِنَ المُؤْمِنِینَ* وَقَالَتْ لِاخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُ رَتْ بِهِ عَنْ
جُنُبٍ وَهُمْ لا یَشْعُرُونَ و دل [سوزان مادر موسی (از هرچیز، جز فکر فرزند) تهی گشت؛ و اگر دل او را محکم نکرده بودیم، تا از
و از دور آن «. وضع) اورا پیگیري کن ) » : مؤمنان باشد، قطعاً نزدیک بود آن (راز) را افشا کند.* و (مادر موسی) به خواهر او گفت
(نوزاد) را دید، در حالی که آنان (بادرك حسّی) متوجّه نمیشدند. نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم در این آیات نگرانی شدید
مادر موسی را به تصویر کشیده است؛ مادري که فرزندش را به آب انداخته و طوفانی در قلب او برپا شده و نزدیک است که از
ناراحتی فریاد بکشد، اما مجبور است که ساکت باشد و اسرار و ناراحتیهاي خود را در دل نگه دارد. در این هنگام لطف الهی
خالی) در این جا آن ) « فارِغ » شامل حال او میشود و نسیم رحمت الهی بر او میوزد و قلبش محکم و آرام میشود. 2. منظور از
و این طبیعی بود؛ چرا که او مادري دلسوز و مهربان بود که «1» است که قلب مادر موسی از همه چیز، جز یاد فرزندش، تهی گشت
3. هرگاه خدا بخواهد، در دل بندگانش تصرف جان فرزند نوزادش در خطر افتاده بود. ، ص: 266
.4 «1» . میکند و دل آنان را محکم میسازد و تقویت مینماید تا به وعدههاي الهی اطمینان پیداکنند و ایمان آورده، آرام شوند
صفحه 85 از 122
مادر موسی، دخترش را در پی موسی روانه کرد تا صندوقچهي کودك را زیر نظر داشته باشد، این کار مادر موسی چند نکته را در
برداشت: الف) او خودش به دنبال این کار نرفت؛ چراکه تازه زایمان کرده بود و قاعدتاً از نظر جسمی ضعیف بود و ممکن بود
فرعونیان او را ببینند و مشکوك شوند. ب) او نزدیکترین فرد، یعنی دخترش را (که خواهر موسی بود) براي این جستوجو
انتخاب کرد تا اسراري از خانوادهي او بیرون نرود و دلسوزي بیشتري کند. ج) خواهر موسی از دور سرنوشت موسی را پیگیري
میکرد تا او را نبینند و مشکوك نشوند و بتواند به راحتی اطلاعات لازم را براي مادر جمعآوري کند. د) نکتهي دیگر آن که مادر
موسی با این که از طریق الهام دریافته بود که فرزندش سالم به سوي او باز میگردد، اما از پاي ننشست و به تلاش خود ادامه داد؛
یعنی توکل و اطمینان به وعدههاي الهی مانع تلاش طبیعی انسان نیست. 5. در این آیه و آیات قبل دوبار بیان شد که فرعونیان (با
درك دقیق حسّی) مطالب را متوجه نمیشدند. این تأکیدها شاید اشاره به آن باشد که فرعون که ادعاي خدایی میکرد، تا چه
اندازه از اطراف خود بیخبر بود. ، ص: 267 آموزهها و پیامها: 1. از مادران دلسوز، در فراق کودك،
به طور عادي انتظار نداشته باشید که اسرار را حفظ کنند (مگر آن که خدا به کمک آنان بیاید). 2. خدا در قلب برخی افراد تصرف
میکند و آن را محکم و مطمئن میسازد. 3. استواري، اطمینان و آرامش قلبها به دست خداست. 4. در شرایط سخت که کاري از
دست شما برنمیآید، به دنبال جمع آوري اطلاعات باشید (تا در تصمیمسازيهاي بعدي از آنها استفاده کنید). 5. مأموران
اطلاعاتی کارها را از دور زیر نظر بگیرند، به طوري که طرف مقابل متوجه نشود. *** قرآن کریم در آیات دوازدهم و سیزدهم
سورهي قصص به تحقّق وعدهي الهی و بازگشت اعجاز آمیز موسی به مادرش اشاره میکند و میفرماید: 12 و 13 . وَحَرَّمْنَا عَلَیْهِ
المَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أدُلُّکُمْ عَلَی أهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِ حُونَ* فَرَدَدْنَاهُ إلَی امِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أنَّ
آیا شما » : وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ و از پیش، (شیر) دایهها را بر او ممنوع کردیم؛ و (خواهر موسی به فرعونیان) گفت
و او را به سوي مادرش *«!؟ را به خاندانی راهنمایی کنم که او را براي شما سرپرستی کنند، درحالی که آنان خیرخواه او هستند
بازگرداندیم تا چشمش روشن شود، و اندوهگین نشود، و تا بداند که وعدهي خدا حق است؛ ولیکن بیشتر آن (مردم) ان
نمیدانند. نکتهها و اشارهها: 1. وقتی فرعونیان موسی را از آب گرفتند، او تازه شیرمادر را خورده بود و گرسنه نبود، ولی پس از
چند ساعت گرسنه و بیتاب شد. فرعونیان با سفارش ، ص: 268 ملکهي مصر، در جستوجوي دایهاي
برآمدند تا به او شیر دهد، ولی هر دایهاي که آوردند، این کودك پستان او را به دهان نگرفت و بر بیتابیاش افزوده شد. تا این که
مأموران در نزدیکی قصر به دختري برخوردند که ادعا میکرد خانوادهاي را میشناسد که میتوانند این کودك را سرپرستی کنند.
آنان بدون آن که خواهر موسی را بشناسد، سخن او را از سرناچاري پذیرفتند و مادر موسی را خواستند و با کمال تعجب دیدند که
نوزاد به راحتی از شیر او خورد و آرام شد. همهي افراد و به ویژه همسر فرعون خوشحال شدند و او را به عنوان دایهي موسی
برگزیدند. 2. مقصود از حرام شدن شیر دایهها بر موسی، حرمت تکوینی است؛ یعنی خدا حالتی در موسی ایجاد کرد که مانع
پذیرش شیر مادران دیگر میشد. 3. از برخی روایات استفاده میشود که وقتی موسی پستان مادرش را گرفت، برخی فرعونیان
مشکوك شدند که مبادا این مادر واقعی او باشد، اما مادر موسی گفت: من زنی خوشبو هستم و شیري شیرین دارم و هر کودکی
4. از برخی آیات قرآن استفاده «1» . به من سپرده شده، شیرمرا پذیرفته است. فرعونیان سخن او را پذیرفتند و به او هدیهاي دادند
و تحت سرپرستی مشترك آسیه و مادرش بود و برخی برآناند که تا دوران «2» میشود که موسی تا سالها در کاخ فرعون ماند
بلوغ در نزد فرعون ماند. 5. دراین آیات بیان شده که بازگشت موسی به دامان مادرش سه نتیجه داشت: الف) چشم مادرش روشن
و دلش شاد شد. ب) یک مادر از اندوه نجات یافت. ج) مادر موسی متوجه شد که وعدههاي الهی حق است و تحقق مییابد. تفسیر
6. بیشتر مردم نسبت به حقانیّت وعدههاي الهی آگاهی ندارند و نمیدانند که این وعدهها تحقق قرآن مهر جلد پانزدهم، ص: 269
خواهد یافت. با این که نمونههاي روشن آن واقع شده است. این سخن نوعی اعتراض به مشرکان و مخالفان است که چرا در مورد
صفحه 86 از 122
وعدههاي الهی شک دارید. آموزهها و پیامها: 1. اگر خدا بخواهد کاري را بکند زمینههاي خارجی و ذهنی آن را فراهم میسازد.
2. زیرکانه بادشمنان خود برخورد کنید. 3. بازگشت نوزادان به سوي مادران باعث میشود که چشم آنان روشن و قلبشان شاد
گردد. 4. اکثر مردم از حقانیّت وعدههاي الهی بیخبرند. *** قرآن کریم در آیهي چهاردهم سورهي قصص به پاداش نیکوکاري
موسی اشاره کرده، میفرماید: 14 . وَلَمَّا بَلَغَ أشُدَّهُ وَاسْتَوَي آ تَیْنَاهُ حُکْماً وَعِلْماً وَکَذَلِکَ نَجْزِي المُحْسِنِینَ و هنگامی که (موسی) به
حد رشدش رسید، و (درکمال و نیرومندي) استقرار یافت، حکم (و حکمت) و دانش به او دادیم؛ و این گونه نیکوکاران را پاداش
در اصل به معناي گره محکم است و در این جا به معناي استحکام جسمانی و روحانی به کار « اشُدَّ » . میدهیم. نکتهها و اشارهها: 1
«1» . رفته است. این واژه در قرآن گاهی به معناي سن بلوغ و گاهی به معناي چهلسالگی و گاهی به معناي قبل از پیري آمده است
استَوي به معناي کمال آفرینش و اعتدال است و برخی از مفسران آن را به حالت » .2 ، ص: 270
استقرار و اعتدال در زندگی یا کمال عقلی و فکري و یا رشد موهاي صورت تفسیر کردهاند که معمولًا بعد از بلوغ جسمی حاصل
که به موسی داده شد، همان عقل و فهم و قدرت بر داوري صحیح است نه وحی و نبوت، چراکه « حُکم » 3. مقصود از «1» . میشود
موسی در مصر هنوز به نبوّت نرسیده بود و سالها بعد در سرزمین مَدْین به پیامبري رسید. پس منظور از حکم همان مقام داوري
در این آیه آگاهی و دانشی است که با جهل همراه نباشد، این علم به موسی داده شد تا چراغ راه او « علم » 4. مقصود از «2» . است
5. علم و حکمی که به مردان الهی داده میشود، بدون حساب نیست، بلکه در حقیقت پاداش نیکوکاري آنان است. از «3» . باشد
این تعبیرات آیه برمی آید که موسی درکاخ فرعون، همرنگ محیط و اشراف نشد و به نیکوکاري، یاري حق و عدالت اقدام
میکرد. آموزهها و پیامها: 1. نیکوکار شوید که خدا به نیکوکاران علم و حکمت میبخشد. 2. مواهب الهی را به بها میدهند نه به
بهانه. 3. رشد جسمی و کمال روحی زمینهساز دریافت دانش و مقام داوري است. *** ، ص: 271
قرآن کریم در آیهي پانزدهم سورهي قصص به درگیري برخی قبطیان با سبطیان و حمایت موسی از مظلوم اشاره میکند و
میفرماید: 15 . وَدَخَلَ المَدِینَۀَ عَلَی حِینِ غَفْلَۀٍ مِنْ أهْلِهَا فَوَجَ دَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هَذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ
شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَی فَقَ َ ض ی عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ و (موسی) هنگامی که مردم آن
(مصر) در غفلت بودند داخل شهر شد؛ و دو مرد را درآن جا یافت که با یکدیگر جنگ (و نزاع) میکردند؛ این (یکی) از پیروان او
و آن (دیگري) از دشمنانش بود، و کسی که از پیروان او بود برضدّ کسی که از دشمنان وي بود، از او یاري خواست؛ پس موسی
این (نزاع شما) از کار شیطان بود؛ [چرا] که او دشمن [و] گمراه کنندهي » : مشتی بر او زد، و (عمر) او پایان یافت. (موسی) گفت
نکتهها و اشارهها: 1. موسی علیه السلام از نوزادي تا اوایل بلوغ درکاخ فرعون پرورش یافت و به طور طبیعی آن «. آشکاري است
کاخ تحت نظارت بود و نگهبانانی داشت. موسی علیه السلام روزي از قصر فرعون که در کنار شهر بود، خارج و مخفیانه وارد شهر
2. در قرآن نام شهري که موسی وارد آن شد نیامده است، ولی به احتمال قوي مقصود پایتخت مصر در آن عصر بوده «1» . شد
است. 3. منظور از ساعت غفلت مردم شهر، که موسی درآن زمان وارد شهر شد، چیست؟ مفسران در این مورد احتمالات متعددي
را مطرح کردهاند. برخی میگویند مقصود از ساعت غفلت، آغاز شب است که مردم کار خود را تعطیل تفسیر قرآن مهر جلد
ولی «1» . پانزدهم، ص: 272 کرده، به خانه میروند، یا به تفریح میپردازند، که در برخی احادیث نیز به این مطلب اشاره شده است
4. موسی با مردم بنی اسرائیل «2» . برخی دیگر از مفسران احتمال دادهاند که مقصود از ساعت غفلت، هنگام استراحت نیم روز است
ارتباط داشت و گروهی به نام شیعیان موسی در جامعه بودند که بادستگاه فرعون مخالفت میکردند و در برابر ستمکاري
میایستادند. 5. مفسران درمورد فرد قبطی که از فرعونیان و دشمنان موسی بود، نوشتهاند که او یکی از طباخان فرعون بود که
میخواست فردي سبطی را براي حمل هیزم به بیگاري بکشد و این فرد مقاومت میکرد و از موسی کمک خواست که جلوي ظلم
6. فرد قبطی از فرعونیان ستمکار و جنایتکار بود که کشتن او جرم و جنایت نبود؛ و نیز موسی علیه السلام در حال «3» . را بگیرد
صفحه 87 از 122
دفاع از مظلوم بود و اگر مهاجمی دراین حالت کشته شود، خون او به گردن مدافع نیست. به علاوه او فردي فرعونی و دشمن مردم
بود و همین فرعونیان بودند که هزاران کودك بنیاسرائیل را سربریده بودند. 7. موسی علیه السلام هر چند بیگناه بود و قصد
«5» ؛ اما از درگیري آن دو نفر و قتل آن مرد قبطی ناراحت شد و آن درگیري را عملی شیطانی دانست «4» کشتن آن مرد را نداشت
چرا که این درگیري و قتل، پیامدهایی را براي او و بنی ، ص: 273 اسرائیل به دنبال داشت و در آن
آموزهها و «1» . شرایط به مصلحت نبود و در نهایت هم به سبب این کار موسی نتوانست در مصر بماند و به مَدْین مهاجرت کرد
پیامها: 1. پیامبران الهی حامی پیروان مظلوم خود بودهاند. 2. شیطان میخواهد شما را به درگیريهاي زودرس با دشمنان بکشاند (تا
برنامههاي شما را درهم بریزد پس مواظب باشید). 3. مراقب شیطان گمراه کننده باشید. *** قرآن کریم در آیات شانزدهم و
هفدهم سورهي قصص به طلب آمرزش موسی و عدم پشتیبانی او از مجرمان اشاره میکند و میفرماید: 16 و 17 . قَالَ رَبِّ إنِّی
ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ* قَالَ رَبِّ بِمَ ا أ نْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أکُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ (موسی) گفت:
و (خدا) او را آمرزید؛ [چرا] که تنها او بسیار آمرزنده [و] مهرورز «. پروردگارا! در حقیقت من به خودم ستم کردم؛ پس مرا بیامرز »
. نکتهها و اشارهها: 1 «. پروردگارا! به (پاس) نعمتی که به من دادي، پس پشتیبان خلافکاران نخواهم بود » : است.* (بازموسی) گفت
هر چند موسی قتل عمد انجام نداده بود، و کشته شدن فرد قبطی در هنگام دفاع از مظلوم، گناهی به شمار نمیآمد و با عصمت
موسی منافاتی نداشت، اما از آن جا که این قتل به مصلحت نبود و پیامدهایی براي موسی و ، ص: 274
بنی اسرائیل داشت، ترك اولی به شمار میآمد؛ از این رو موسی از خدا تقاضاي آمرزش و مستور شدن کرد و خدا نیز او را بخشید
2. موسی با خدا پیمان بست که به شکرانهي نعمتهاي الهی، هرگز با فرعونیان مجرم «1» . و از دشمنان مستور کرد و نجات داد
همکاري نکند و در کنار بنی اسرائیل بماند. آري؛ مجرمان نعمتهاي الهی را پايمال میکنند و سرمایههاي مردم و خویش را با
گناهان خود برباد میدهند؛ پس اگر کسی پشتیبان آنان باشد، در نابودي نعمتهاي خدا شریک شده و سپاس عملی نعمت او را به
«3» و در احادیث اسلامی «2» جا نیاورده است. 3. پشتیبانی از مجرمان و گناهکاران یکی از زشتترین گناهان است و در قرآن
نکوهش شده است و یاري ستمکاران باعث میشود که انسان شریک سرنوشت شوم آنان شود. آموزهها و پیامها: 1. اگر خطایی
کردید، به درگاه خدا اعتراف کنید و از او آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده و مهرورزاست. 2. اگر کسی از خدا آمرزش
بخواهد، فوري او را میبخشد. 3. به شکرانهي نعمتهاي الهی، پشتیبان مجرمان نباشید. *** ، ص:
275 قرآن کریم در آیات هیجدهم و نوزدهم سورهي قصص به درگیري دوم برخی قبطیان با سبطیان و دخالت موسی اشاره میکند
و میفرماید: 18 و 19 . فَأصْبَحَ فِی المَدِینَۀِ خَائِفاً یَتَرَقَّبُ فَإذَا الَّذِي اسْتَنصَرَهُ بِالأمْسِ یَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَی إنَّکَ لَغَوِيٌّ مُبِینٌ* فَلَمَّا أنْ
أرَادَ أنْ یَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ یَا مُوسَی أتُرِیدُ أنْ تَقْتُلَنِی کَمَا قَتَلْتَ نَفْساً بِالأمْسِ إنْ تُرِیدُ إلَّا أنْ تَکُونَ جَبَّاراً فِی الأرْضِ وَمَا
تُرِیدُ أنْ تَکُونَ مِنَ المُصْ لِحِینَ و (موسی) در شهر ترسان و منتظر (حادثه و اخبار) گردید؛ پس ناگهان (همان) کسی که دیروز از او
و هنگامی که خواست برکسی، *«. قطعاً تو گمراه آشکاري هستی » : یاري طلبیده بود، از او فریادرسی خواست؛ موسی به او گفت
اي موسی! آیا میخواهی که مرا بکُشی همان گونه که دیروز شخصی را » : که او دشمن هر دوي شان بود، سختگیري کند، گفت
. نکتهها و اشارهها: 1 «! کُشتی؟! (تو چیزي) نمیخواهی جز آن که در زمین زورگو باشی، و نمیخواهی که از اصلاح گران باشی
وقتی موسی علیه السلام در درگیري اول دخالت کرد و آن مرد قبطی (فرعونی) کشته شد، این خبر به سرعت در شهر پیچید، به
طوري که موسی ترسید و هر لحظه منتظر حادثه یا خبري جدید بود تا ببیند که عوامل حکومت فرعون چه واکنشی نشان میدهند و
در همین حین درگیري دوم پیش آمد. 2. درگیري سبطیان (یعنی بنی اسرائیل طرفدار موسی) با قبطیان، (یعنی فرعونیان) کاري
ساده نبود، بلکه مقدمه و جرقهي یک انقلاب به شمار میآمد؛ چون ملت بنی اسرائیل که سالها طبقهي بردگان فرعونیان را تشکیل
میدادند، اکنون در برابر دشمن به پاخاسته و با آنان درگیر شده بودند. ، ص: 276 از این رو حکومت
صفحه 88 از 122
فرعون از این ماجرا به سادگی نمیگذشت و پیامدهاي آن براي بنی اسرائیل و موسی مشکل ایجاد میکرد. 3. از تعبیرات این آیه و
آیهي 15 همین سوره استفاده میشود که آن مرد بنی اسرائیلی که درگیري اول و دوّم را ایجاد کرده بود، مردي ناآرام و جاهل و
گمراه بود؛ فردي شیطان صفت یا تحت تأثیر القائات شیطانی که عامل درگیري زودرس سبطیان با قبطیان شد و حتی پاي موسی را
به این ماجراها کشید. 4. این مرد بنی اسرائیلی جاهل و گمراه بود، ولی مورد ستم واقع شده و از موسی کمک میخواست، پس
. موسی ناچار شد که به نداي او پاسخ مثبت دهد و در درگیري دخالت کند، تا آن مظلوم را از چنگ ظالمان فرعونی نجات دهد. 5
از سخنان اعتراضآمیز مرد قبطی (فرعونی) در این درگیري دوم استفاده میشود که خبر درگیري اول و کشته شدن یک نفر به
دست موسی، پخش شده بود، به طوري که این شخص ستمکار فرعونی آن را به رخ موسی کشید و همین سبب شد که موسی در
درگیري دوم کوتاه آمد. 6. موسی از همان جوانی نیت اصلاحطلبی خود را آشکار ساخته بود و از این رو بود که آن مرد قبطی به
البتّه روشن است که موسی درهر دو درگیري با نیّت اصلاحطلبی و «1» ؟ او اعتراض کرد که مگر تو نمیخواهی اصلاحگر باشی
دفع ظلم وارد شد و قصد جبّاري و ستمکاري نداشت، ولی آن مرد چون ترسیده بود، این سخنان ناشایست را به موسی گفت. تفسیر
قرآن مهر جلد پانزدهم، ص: 277 آموزهها و پیامها: 1. مراقب دشمن باشید و خبر واکنشهاي او را پیگیري کنید. 2. رهبران الهی
به طرفداران جاهل و ناآرام خود هشدار دهند که درگیريهاي مکرر و بیهوده ایجاد نکنند. 3. پاسخ فریادرسی مظلومان را بدهید
و به آنان کمک کنید (هر چند آنان جاهل و گمراه باشند). 4. دشمنان مردان الهی، افرادي ترسو و تهمت زن هستند. 5. دشمنان
علیه رهبران الهی تبلیغات سوء میکنند و امور را وارونه جلوه میدهند (پس بهانهي تبلیغاتی به دست آنان ندهید). 6. اصلاحطلبی
مطلوب انسان و ستمکاري نامطلوب اوست. *** قرآن کریم در آیات بیستم تا بیست و دوم سورهي قصص به توطئهي ترور موسی
22 . وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أقْ َ ص ی المَدِینَۀِ یَسْعَی قَالَ یَا مُوسَی إنَّ المَلأ یَأ - و خروج او از مصر و مناجات او اشاره کرده، میفرماید: 20
تَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِ حِینَ* فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفاً یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ القَوْمِ الظَّالِمِینَ* وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ
اي موسی! در واقع اشراف » : مَدْیَنَ قَالَ عَسَ ی رَبِّی أنْ یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ و مردي با کوشش از دورترین (نقطه) شهر آمد [و] گفت
و (موسی) از آن (شهر) *«. درمورد تو نظرخواهی میکنند تا تورا بکشند، پس (از شهر) خارج شو، [چرا] که من از خیرخواهان توام
و هنگامی که به *«. پروردگارا! مرا از گروه ستمکاران نجات بخش » : خارج شد در حالی که ترسان [و] منتظر (حادثه) بود، گفت
، ص: 278 «. امید است که پروردگارم مرا به راه درست راهنمائی کند » : سوي مَدْین روي نهاد، گفت
نکتهها و اشارهها: 1. خبر درگیريهاي سبطیان با قبطیان و دخالت موسی و کشته شدن فرد قبطی به کاخ فرعون رسید و اشراف و
بزرگان به مشورت پرداختند و تصمیم گرفتند که موسی را ترور کنند و باکشتن او براي همیشه از دستش خلاص شوند و درس
عبرتی نیز به بنی اسرائیل بدهند. 2. مردي از نقطهي دوردست با عجله و تلاش آمد و خبر توطئهي ترور موسی را به او داد. نام این
بوده که از اسرار فرعونیان « حزقیل » مرد در این آیه مشخص نشده، اما مفسران نوشتهاند که او یکی از خویشاوندان فرعون به نام
اطلاع داشت اما طرفدار موسی بود و با خبر او موسی نجات یافت. این مرد، دیدهبان حق در بین فرعونیان شد و در مراحل مختلف
3. در آیات هیجدهم و بیست و یکم سورهي قصص دو بار بیان شده که موسی ترسان و «1» . یاور موسی در انقلاب گردید
منتظربود. این آیات حالات طبیعی انسان را در موقع خطرنشان میدهد و از آن استفاده میشود که ترس طبیعی نکوهیده نیست؛ چرا
که این ترس در اختیار انسان نیست، و لی در همان حال لازم است که انسان منتظر حوادث و اخبار باشد و هوشیاري خود را حفظ
کند. 4. موسی در هنگام خطر به خدا پناه برد و از او خواست که وي را از چنگ ستمکاران فرعونی نجات دهد. آري؛ همان
خدایی که او را درکودکی حمایت کرده و نجات داده بود اکنون نیز که جان موسی به خاطر حمایت از مظلومان به خطر افتاده بود،
میتوانست او را نجات دهد. 5. موسی براساس گزارشهاي رسیده و جوّ عمومی که در درگیري دوّم دید، برجان خود ترسید و
فهمید اگر در شهر بماند، بدون نتیجه کشته ، ص: 279 میشود؛ بنابراین، تصمیم گرفت از شهر خارج
صفحه 89 از 122
شود و به سوي مَدْین برود، تا پس از تجدید قوا و در شرایط مناسبی با فرعونیان ستمکار مبارزه کند. 6. موسی براي حفظ جان خود
تلاش کرد و از شهر خارج شد و نیز از خدا کمک و نجات خواست و به او امید داشت؛ یعنی به همهي جنبههاي کار توجه داشت.
نام شهري در شرق خلیج عقبه (درشمال حجاز و جنوب شامات) بود و مردم آن سرزمین از فرزندان ابراهیم علیه السلام « مَدْین » .7
خوانده میشود. آموزهها و پیامها: 1. رهبران « مَعان » و با مصر و لبنان و فلسطین تجارت میکردند. این شهر در عصر ما «1» بودند
الهی اخبار سرّي را از افراد خیرخواه کسب کنند. 2. مردان ظلمستیز، اطلاعات سرّي را با تلاش به مظلومان برسانند و بدین وسیله
جلوي توطئههاي ستمکاران را بگیرند. 3. مأموران اطلاعاتی، مردانی تلاشگر و خیرخواه باشند. 4. رهبران انقلابی اگر جانشان در
معرض تلف بیهوده قرار گرفت، فرار کنند، و خود را نجات دهند. 5. در شرایط سخت هم تلاش کنید و هم نجات خود را از خدا
بخواهید. 6. در شرایط سخت امید خود را به خدا حفظ کنید و از راه درست و معتدل خارج نشوید. *** تفسیر قرآن مهر جلد
پانزدهم، ص: 280
داستان آموزنده موسی (ع) و دختران شعیب الگوي جوانان
قرآن کریم در آیات بیست و سوم و بیست و چهارم سورهي قصص به ماجراي برخورد موسی علیه السلام با دختران شعیب و
یاريرسانی به آنان و مناجات موسی علیه السلام اشاره کرده، میفرماید: 23 و 24 . وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَ دَ عَلَیْهِ امَّۀً مِنَ النَّاسِ
یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لا نَسْقِی حَتَّی یُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأ بُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ* فَسَقَی لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّی إلَی
الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إنِّی لِمَ ا أنزَلْتَ إلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ و هنگامی که به (چاهِ) آب مَدین رسید، گروهی از مردم را در آن جا یافت که
(چهارپایان خود را) سیراب میکردند؛ و پایینتر از آنان دو زن را یافت که (گوسفندان خود را از رفتن به طرف آبشخور)
ما گوسفندهایمان را) سیراب نمیکنیم تا ) » : آن دو زن گفتند ] «؟ جریان کارشما چیست ] » : بازمیداشتند. (موسی به آن دو) گفت
پس (موسی) براي آن دو (گوسفندان را) سیراب کرد، سپس (از آنان) *«. این که شبانها خارج شوند؛ و پدر ما پیر کهنسالی است
نکتهها و «. پروردگارا! در حقیقت من به آنچه از نیکی که به سوي من فروفرستی، نیازمندم » : به سوي سایه روي برتافت و گفت
اشارهها: 1. موسی از مصر به طرف مَدْین حرکت کرد و پس از چند روز، خسته و گرسنه و تشنه به سرزمین مدین رسید و به طور
2. موسی جوانی طرفدار مظلومان و نیکوکار «1» . طبیعی نخست به سراغ محل آب رفت تا آبی بنوشد و خستگی از تن به در کند
بود و به اطراف خود توجه میکرد و وقتی دید دو دختر با عفت در کنار آب ایستادهاند و چوپانان راه را باز نمیکنند که آنان از
آبشخور به راحتی استفاده کنند، به سراغ آنان رفت و از کار آنان پرسید و جالب آن است که هردو دختر را مخاطب ساخت و با
یکی ، ص: 281 از آنان سخن نگفت تا مورد اتّهام قرار گیرد؛ سپس به آنان کمک کرد تا دامهاي
خود را سیراب کنند. 3. جالب آن است که موسی، به نفع بانوان وارد عمل شد و دامهاي آنان را برد و سیراب کرد و بدین وسیله به
وضع موجود شهر مدین اعتراض کرد که چرا زنان را معطل میکنید و رعایت حال آنان را نمینمایید. 4. موسی با آن که در آن
شرایط کاملًا نیازمند بود، هیچ مزدي در برابر کارخود از دختران شعیب نخواست، ولی چنانکه در آیات بعدي میخوانیم، خدا
پاداش این نیکوکاري او را داد وغذا و خانوادهاي پاكدامن و معلّمی همچون شعیب نصیب او کرد. 5. موسی علیه السلام همواره با
خدا مناجات میکرد و در این آیات آمده است که او به سایهاي رفت و به پروردگارش عرض کرد که من نیازمند نیکیهاي تو
هستم. البتّه جالب است که به خدا نگفت به من غذا و همسر بده، بلکه گفت من نیازمند احسان تو هستم (توخود هر طور میدانی و
6. دختران شعیب در خانهي پیامبري الهی تربیت یافته بودند و از این رو قرآن سخنان و رفتار آنان را به «1» .( صلاح است عمل نما
تصویر کشید تا سرمشق دیگران شوند. در زندگی این دختران چند نکتهي جالب وجود دارد: الف) آنان بیرون از خانه کار
میکردند و به پدرشان در دامداري کمک مینمودند. ب) کار بیرون از خانه را باعفت همراه کرده بودند و طوري عمل میکردند
صفحه 90 از 122
که با مردان بیگانه مخلوط نشوند و کارکردن آنها عوارضی به دنبال نداشته باشد. ج) در برابر پرسش موسی، زیرکانه و کوتاه
جواب دادند؛ از طرفی اشاره ، ص: 282 کردند که براي سیراب کردن گوسفندان آمدهایم و از سویی
بیان کردند که نمیخواهیم با مردان بیگانه مخلوط شویم و عفّت خود را به موسی گوشزد کردند و از سویی دیگر علت کارکردن
خود را یاري پدر اعلام کردند. به طور طبیعی احتمال میرفت که جوانی که با دختران شعیب سخن میگوید، فردي طمع کار
باشد؛ از این رو به او گوشزد کردند که ما پدر داریم و بی سرپرست نیستیم، ولی پدر ما پیر است و آمدن ما به میان اجتماع مردان،
از سر اضطرار بوده است. 7. سخن گفتن پسر و دختر نامحرم در مورد برنامههاي کاري (اگر بدون شهوترانی و خطرگناه و در
حضور جمع باشد) مانعی ندارد؛ چراکه قرآن جریان گفتوگوي موسی و دختران شعیب را نقل میکند، در حالی که آنان با
همدیگر نامحرم بودند و هیچ سرزنشی نیز در این مورد نمینماید. آموزهها و پیامها: 1. در کارهاي اجتماعی حق بانوان را رعایت
نمایید. 2. زنان در هنگام ضرورت میتوانند با رعایت عفّت در خارج از خانه کار کنند. 3. دختران جوان در گفتوگوهاي
اجتماعی، زیرکانه پاسخ دهند و از توهّمات طرف مقابل جلوگیري کنند. 4. جوانان در اجتماع به اطراف خود توجه کنند و حامی
مظلومان، به ویژه زنان باشند. 5. جوانان نیکوکار باشند و به ناموس مردم چشم طمع ندوزند، و از خدا (امکانات) نیکو بخواهند (تا
خدا زندگیشان را سامان بخشد). 6. در هنگام نیاز به درگاه بینیاز بروید. *** ، ص: 283 قرآن
کریم در آیهي بیست و پنجم سورهي قصص به حیاي دختر شعیب و ملاقات موسی با او و پاداش کار نیکش اشاره کرده،
میفرماید: 25 . فَجَاءَتْهُ إحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیَاءٍ قَالَتْ إنَّ أبِی یَدْعُوكَ لِیَجْزِیَکَ أجْرَ مَا سَ قَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ القَصَصَ
قَالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ القَوْمِ الظَّالِمِینَ و یکی از آن دو (دختران شعیب) به سراغ او آمد درحالی که با شرم، گام برمیداشت،
و هنگامی که (موسی) نزد او [: «. درحقیقت پدرم تو را فرا میخواند تا پاداش آب دادن (گوسفندان) ما را به تو بپردازد » : گفت
نکتهها و اشارهها: 1. هنگامی «. نترس که ازگروه ستمکاران نجات یافتی » : شعیب آمد و حکایتها را براي او حکایت کرد، گفت
که موسی به مدین آمد، ترسان، گرسنه و بدون خانواده بود، ولی دیري نپایید که به برکت کارخیري که انجام داد (کمک به
دختران بیپناه)، خدا زندگی او را دگرگون ساخت. آري؛ این کار نیک او به گوش شعیب پیامبر رسید و شعیب علیه السلام او را
نزد خود دعوت، و غذا، مسکن، خانواده و امنیت او را تأمین کرد. 2. دختر شعیب از طرف پدرش مأمور شده بود موسی را به خانه و
نزد پدر دعوت کند، اما چنان با حیا و عفت بود که حیاي او در راه رفتنش هویدا بود؛ یعنی تلاش میکرد که کاملًا با حیا راه برود
3. دختر شعیب از طرف خود دعوت نکرد، ، ص: 284 «2» . و این درسی براي دختران جوان است «1»
بلکه پیام پدر را رساند که او میخواهد مزد آبرسانی تو را بدهد. از این سخن روشن میشود که دختران شعیب به خانه رفتند و
ماجراي گفتوگو و برخورد خود با جوان مصري را مخفی نکردند و جریان جوان نیرومند و نیکوکار را براي پدرشان حکایت
کردند و او نیز با فراست (یا علم غیب نبوّت) دریافت که این جوان میتواند فردي مناسب براي چوپانی یا دامادي او باشد؛ از این رو
درپی تحقیق بیشتر برآمد و او را به خانه دعوت کرد. 4. شعیب پیامبر علیه السلام در این پیام خود، روح حقشناسی خویشتن را
آشکار ساخت که اگر کسی به دخترانش کمک کند، فوري به او پاداش میدهد. آري؛ این است روش مردان الهی. 5. در برخی
روایات آمده است که موسی خانهي شعیب را نمیدانست و اگر دختر شعیب از جلو حرکت میکرد و اورا راهنمایی میکرد، ممکن
همین رفتار، پاکی و «1» . بود باد لباس او را کنار زند؛ از این رو موسی گفت: من از جلو میروم و تو مرا از پشت سر راهنمایی کن
درستکاري موسی را ثابت کرد و زمینهاي شد براي آن که دختر شعیب از پدر بخواهد که اورا براي چوپانی استخدام کند. 6. موسی
به ملاقات با پیر مدین، یعنی شعیب پیامبر نایل شد و ما جراي زندگی پرماجراي خود را بازگوکرد که چگونه در کاخ فرعون
بزرگ شده، سپس براي دفاع از مظلومی وارد درگیري شده و یک نفر به دست او کشته شده و او فرار کرده است و الآن تحت
تعقیب، گرسنه و بدون خانواده است. 7. شعیب پیامبر علیه السلام موسی را دلداري داد و نخست امنیت او را تأمین تفسیر قرآن مهر
صفحه 91 از 122
جلد پانزدهم، ص: 285 کرد و گفت: نترس که دست ستمکاران (فرعونی) به تو نمیرسد؛ چرا که موسی به سرزمین مدین و خانهي
. معلّم وحی پناه برده بود و از غربت و تنهایی نجات یافته بود. آموزهها و پیامها: 1. هرکس به شما نیکی کرد، پاداش او را بدهید. 2
دختران جوان در هنگام راه رفتن با حیا حرکت کنند، که راه رفتن آنها دهنده شخصیتشان است. 3. به بیپناهان ظلمستیز، پناه و
امان دهید. 4. دختران جوان، جریان برخوردها و گفتوگوهاي بیرون خانه را به پدرشان اطلاع دهند (تا پدر به آنها کمک کند).
*** قرآن کریم در آیهي بیست و ششم سورهي قصص به پیشنهاد استخدام موسی و شرایط کارگزار خوب اشاره میکند و
اي پدر [من ! اورا » : میفرماید: 26 . قَالَتْ إحْدَاهُمَا یَا أبَتِ اسْتَأجِرْهُ إنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأجَرْتَ القَوِيُّ الأمِینُ یکی از آن دو (دختر) گفت
نکتهها و اشارهها: 1. دختر شعیب از «. استخدام کن، [چرا] که بهترین کسی که استخدام میکنی (شخصِ) نیرومند درستکار است
کجا متوجه شد که موسی قوي و امین است. پاسخ آن است که دختران شعیب در هنگام آبرسانی و عقب زدن چوپانان دیگر و
کشیدن دلوچاه قدرت موسی را دیده بودند. و درستکاري او نیز به هنگام آمدن به خانهي شعیب روشن شد که حاضر نشد پشت سر
دختر شعیب حرکت کند؛ همان طور که از بازگوکردن سرگذشت او بافرعونیان این مطالب هویدا شده بود. 2. دختران شعیب رفتار
این جوان را به دقت تحلیل کردند و متوجه ، ص: 286 شدند که او امین و قوي است و در مورد
پیشنهاد استخدام نیز، گرفتار احساسات نشدند، بلکه براساس عقل خویش عمل کردند و به صفات اساسی موسی توجه کردند نه به
وضع ظاهري و زیبایی او. 3. در این آیه به دوشرط اساسی کارگزاران اشاره شده است؛ کارگزاري که میخواهد براي یک خانواده
یا یک شهر یا یک ملت خدمت کند، باید قوي و امین باشد؛ و به عبارت دیگر، تخصص و تعهد داشته باشد. 4. قوي بودن افراد،
تنها به نیروي جسمی نیست، بلکه توان مدیریت، تخصص دریک رشته و آگاهی کافی برکار و قدرت برنامهریزي و مدیریت،
همگی نشانهي قوي بودن افراد است. 5. امین و درستکار بودن کارگزاران نیز بسیار مهم است، کارگزار خیانتپیشه، باعث نابودي
منابع کارفرما میشود. 6. شعیب پیامبر، فرزندان خود را چنان تربیت کرده بود که به راحتی در مسائل خانوادگی پیشنهاد میدادند و
. اظهار نظر میکردند. آموزهها و پیامها: 1. کارفرمایان در استخدام کارگزاران به دو شرط توانمندي و امانتداري توجه کنند. 2
پدران به فرزندان جوان خود اجازهي اظهار نظر در امور خانوادگی را بدهند. *** قرآن کریم در آیات بیست و هفتم و بیست و
هشتم سورهي قصص به ازدواج موسی با دختر شعیب و مهریهي او اشاره میکند و میفرماید: 27 و 28 . قَالَ إنِّی ارِیدُ أنْ انکِحَکَ
إحْدَي ا بْنَتَیَّ هَاتَیْنِ عَلَی أنْ تَأجُرَنِی ثَمَانِیَۀَ حِجَ جٍ فَإنْ أتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا ارِیدُ أنْ أشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ
الصَّالِحِینَ* قَالَ ذَلِکَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ أیَّمَا الأجَلَیْنِ قَ َ ض یْتُ فَلا عُدْوَانَ عَلَیَّ وَاللَّهُ عَلَی مَا نَقُولُ وَکِیلٌ ، ص:
در حقیقت من میخواهم که یکی از این دو دخترم را به همسري تو درآورم، بر (اساس این مهریه) که هشت » : 287 (شعیب) گفت
سال در استخدام من باشی؛ و اگر تا ده سال تکمیل کنی، پس (لطفی) از نزد توست؛ و نمیخواهم که برتو سختگیري کنم؛ اگر
این (قراردادي) میان من و میان تواست؛ هرکدام از دو » : موسی) گفت ) *«. خدا بخواهد، بزودي مرا از شایستگان خواهی یافت
نکتهها «. سرآمد (مدّت) را به پایان رساندم پس هیچ تعدّي بر من نخواهد بود؛ و خدا نسبت به آنچه میگوییم گواه و نگهبان است
و اشارهها: 1. از لحن گفتوگوي شعیب با موسی استفاده میشود که این سخنان، مقدماتی براي ازدواج موسی با دختر شعیب بوده
از این روست که دختر مورد نظر مشخص «1» . و آنان در مقام اجراي صیغهي عقد نبودهاند بلکه شاید صیغه را بعداً جاري کردهاند
نشد و شعیب گفت یکی از دخترانم را به ازدواج تو درمیآورم و مهریهي او را هم کاملًا مشخص نکرد. 2. مهریهي واقعی و الزامی
هشت سال خدمت موسی بود و دو سال اضافی متوقف برمیل موسی بود و در احادیث حکایت شده که موسی همان ده سال را
3. در این آیات خدمت موسی و هشت سال چوپانی او را به عنوان مهریه قرار دادند؛ چراکه اولًا، موسی چیز دیگري «2» . انجام داد
نداشت که مهریه قرار دهد و ثانیاً، کار، چیزي باارزش است که میتواند مهریه قرارگیرد و لازم نیست که یکجا پرداخت شود،
4. مهریهي زنان، وسیلهاي براي تأمین آیندهي زنان و نوعی بیمهي ، «3» . بلکه برعهدهي شوهر میماند
صفحه 92 از 122
. ص: 288 حوادث زندگی است؛ همان طور که باعث ثبات زندگی و عامل جلوگیري از طلاقهاي احساساتی و زودرس است. 5
مهریهي دختر شعیب هشت یا ده سال خدمت چوپانی موسی بود و اگر حقوق متوسط کارگران در ده سال درنظر گرفته شود، این
مهریه سنگین به نظر میآید، ولی با توجه به این که در این مدت مخارج زندگی و مسکن و غذاي موسی و خانوادهاش به عهدهي
شعیب بود، روشن میشود که مقدار مهریه چندان سنگین نبود. 6. چرا مهریهي دختر شعیب به پدر و خانوادهي او تعلّق گرفت و
موسی چوپان خانوادهي شعیب شد. پاسخ آن است که اولًا، چوپانی موسی در درجهي نخست به نفع زندگی خود و خانوادهاش
بود. ثانیاً، مالک اصلی مهر، دختر شعیب بود، اما از آن جا که زندگی آنان مشترك بود، جدایی در میان آنان وجود نداشت. و
ثالثاً، بدون شک شعیب رضایت دخترش را در این مورد احراز کرده بود که چنین عقدي را اجرا کند. 7. مانعی ندارد که خانوادهي
دختر اگر کسی را شایسته همسري دخترشان یافتند به او پیشنهاد ازدواج کنند؛ یعنی خواستگاري خانوادهي پسر از دختر الزامی
و «( صَفوره (یا صفراء یا صَفورا » نیست و میتواند برعکس نیز عمل شود، همان طور که شعیب چنین کرد. 8. نام دختران شعیب را
نوشتهاند که صفورا با موسی ازدواج کرد و این دختر کوچک شعیب بود و همان دختري بود که موسی را به خانه دعوت کرد « لیا »
9. از این آیه با توجه به روایت استفاده میشود که ازدواج دختر کوچک تفسیر قرآن مهر جلد «1» . و پیشنهاد استخدام او را داد
پانزدهم، ص: 289 قبل از دختر بزرگتر مانعی ندارد، بلکه هرگاه شوهري مناسب و در شأن دختر پیدا شد و توافق حاصل آمد
مانعی از ازدواج دختر کوچک نیست. 10 . نکتهي جالب این ماجرا آن است که دختر شعیب به پدرش پیشنهاد کرد که موسی را
براي چوپانی استخدام کند، ولی شعیب در برابر آن، پیشنهاد ازدواج و استخدام موسی را کرد. شاید شعیب از اشارهي دختر متوجه
شد که دخترش مایل به ازدواج با موسی است و از این رو ترجیح داد که مسأله را به طور واضح بیان کند. و شاید هم صلاح
ندانست که مردي جوان و بدون همسر در خانهاي استخدام شود که دو دختر جوان در آن هستند؛ از این رو با پیشنهاد خود تلاش
کرد که هم موسی داراي همسر شود و هم محرم خانواده گردد و هم مشکل کمبود چوپان حل شود و هم به پیشنهاد فرزند جوان
خود احترام گذاشت. یعنی مشکل شرعی و اقتصادي را یک جا حلّ کرد و این نشان دهندهي مدیریت عالی شعیب در خانواده
است. 11 . شعیب به موسی گفت: من نمیخواهم برتو سخت بگیرم و مهریه را بین هشت تا ده سال آزاد گذاشت. این آموزهاي
براي همهي پدران است که در برخورد با دامادهاي خویش سختگیري نکنند و حداقل و حداکثر مهریه را تعیین کنند و آن را به
میل داماد بگذارند. 12 . شعیب سعی نکرد که یک دختر خاص را برموسی تحمیل کند، بلکه آزادي انتخاب به طرفین داد تا ببیند
که کدام یک از دختران مایل به ازدواج با موسی هستند و موسی نیز مایل به کدام یک از آنهاست. 13 . موسی علیه السلام ازدواج
را پذیرفت، ولی شرط اختیار در مهریه را تکرار کرد و خدا را شاهد و وکیل قرارداد، تا بعداً اختلاف و مشکلی پیدا نشود. آري؛
شاهد و وکیل قراردادهاي مردان الهی خداست و براي اجراي آن نیازي به ضمانت و ضامنهاي دیگر نیست. تفسیر قرآن مهر جلد
میگوید و موسی نیز از وکالت خدا و توکّل بر او « ان شاء اللَّه » 14 . در این آیات شعیب به دنبال سخنان خود پانزدهم، ص: 290
آموزهها و پیامها: 1. در استخدام کارگزاران خانگی، مراعات .« راهرو گر صد هنر دارد، توکّل بایدش » ؛ سخن میگوید. آري
مسائل شرعی را بنمایید و تلاش کنید که افراد محرم کارِ خانهي شما را انجام دهند. 2. پدران به فکر ازدواج دختران خود باشند و
در مواقع لزوم از دامادهاي خوب خواستگاري کنند. 3. بر دامادها سختگیري نکنید و آنان را در انتخاب همسر و مقدار مهریه آزاد
بگذارید. 4. مهریه، پیشینهاي چند هزار ساله دارد و در میان ملتهاي مختلف وجود داشت و روش پیامبران الهی بود. 5. شرایط
خود را در هنگام ازدواج کاملًا بیان کنید تا بعداً مشکلی پیش نیاید. 6. خدا را شاهد و وکیل قراردادهاي خود بدانید (و از آنها
قرآن کریم در آیات بیست و نهم و سی ام سورهي قصص به مشکلات موسی علیه السلام در بیابان و *** «1» .( تخلّف نکنید
گفتوگوي خدا با او اشاره کرده، میفرماید: 29 و 30 . فَلَمَّا قَ َ ض ی مُوسَی الأجَ لَ وَسَارَ بِأهْلِهِ آ نَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَاراً قَالَ لأهْلِهِ
امْکُثُوا إنِّی آ نَسْتُ نَاراً لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أوْ جَ ذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْ طَلُونَ* فَلَمَّا أتَاهَا نُودِيَ مِنْ شَاطِئِ الوَادِي الأیْمَنِ فِی البُقْعَۀِ
صفحه 93 از 122
المُبَارَکَ ۀِ مِنَ الشَّجَرَةِ أنْ یَا مُوسَی إنِّی أ نَا اللَّهُ رَبُّ العَالَمِینَ ، ص: 291 و هنگامی که موسی سرآمد
(مدّت شبانی) را به پایان رسانید و همراه خانوادهاش (از مدین به سوي مصر) روان شد، از جانب (کوه) طور آتشی دید؛ به
درنگ کنید [چرا] که من آتشی دیدم؛ (میروم) تا شاید من خبري از آن یا پارهاي از آتش براي شما بیاورم، » : خانوادهاش گفت
و هنگامی که به سراغ آن (آتش) آمد، از جانب راست درّه، در آن جایگاه خجسته، از (میان یک) *«. باشد که شما گرم شوید
اي موسی! براستی من، خود خدایی هستم که پروردگار جهانیانم. نکتهها و اشارهها: 1. موسی پس از » : درخت ندا داده شد، که
درگیري با فرعونیان به سوي مدین هجرت و با دختر شعیب ازدواج کرد و بر اساس قرارداد، ده سال براي شعیب چوپانی کرد. در
این مدت موسی بهترین سالهاي عمر خود را در خدمت شعیب پیامبر گذراند و با زندگی مستضعفان آشنا گشت و براي مبارزه با
مستکبران آماده شد. هر چند براساس روایات شعیب تلاش کرد که موسی را نزد خود نگه دارد، اما موسی تصمیم گرفت که به
سوي مصر بازگردد و به کمک بنی اسرائیل بشتابد که در چنگ فرعونیان اسیر بودند. سرانجام موسی خانواده و وسایل خود را
برداشت و راهی مصر شد و هنگام بازگشت به مصر در شبی تاریک و سرد، راه خود را گم کرد و در همین هنگام همسر باردارش
معمولًا در بیابانها آتش، نشانهي وجود «1» . را درد زایمان فراگرفت و او نتوانست آتشی بیفروزد، ناگهان شعلهي آتشی از دور دید
کاروان است؛ از این رو موسی به خانوادهاش سفارش کرد که کمی توقف کنید تا من بروم و خبري بگیرم یا اندکی آتش براي شما
2. طوفانِ ، ص: 292 «2» . بیاورم و یا با کمک کاروانیانی که اطرف آتش هستند راه را پیدا کنم
حوادث موسی را محاصره کرد، تا به طرف نور آتش برود و هنگامی که نزد آن آتش رسید، دید این آتشی معمولی نیست بلکه
نوري است که از درون درختی سبز بیرون میآید و با او سخن میگوید. ندایی روحپرور برخاست که موسی را خشنود ساخت و
متوجه شد که این نور حیات و زندگی و نور الهی است. 3. موسی علیه السلام از کجا متوجه شد که این سخنان، نداي الهی و وحی
است؟ پاسخ آن است که اولًا، در آیات بعد خواهیم خواند که در همین صحنه، دو معجزهي عصا و ید بیضا به موسی داده شد و
همین دلیل صحت این وحی بود. و ثانیاً، موسی آتش و صدا را به صورت معجزهآسا از میان درختی سبز مشاهده کرد و متوجه شد
که این مسألهاي اعجازآمیز و الهی است. وثالثاً، درك وحی، امري شهودي و وجدانی است، یعنی نوعی مکاشفهي باطنی و درك
حضوري است که پیامبر را به یقین میرساند و هر گونه شبههاي را بر طرف میسازد. 4. گفتوگوي خدا با موسی علیه السلام،
بدان معنا نیست که خدا جسم است و حنجره و صدا دارد، بلکه خدا با قدرت کامل خویش، امواج صوت را در فضا ایجاد میکند و
آموزهها و پیامها: 1. مردان الهی به فکر خانوادهي خویش باشند و براي برطرف کردن «1» . با این امواج با پیامبرانش سخن میگوید
مشکلات آنان تلاش کنند. 2. انسان میتواند به مقامی برسد که خدا با او سخن بگوید (و او را به نبوّت برانگیزد). 3. محتواي
آموزههاي دینی، با نداي توحید آغاز میشود. *** ، ص: 293 قرآن کریم در آیهي سی و یکم
سورهي قصص به دو معجزه و برهان موسی و رسالت او در برابر فرعونیان اشاره میکند و میفرماید: 31 . وَأنْ أ لْقِ عَ َ ص اكَ فَلَمَّا
رَآهَا تَهْتَزُّ کَأ نَّهَا جَانٌّ وَلَّی مُدْبِراً وَلَمْ یُعَقِّبْ یَا مُوسَی أقْبِلْ وَلا تَخَفْ إنَّکَ مِنَ الآمِنِینَ و (ندا داده شد) که عصایت را بیفکن!- و
هنگامی که آن (عصا) را دید که میجنبید، چنانکه گویی آن ماري است، (موسی) پشت کرده روي برتافت، و به عقب بازنگشت-
(ندا آمد) اي موسی! روي آر و نترس، [چرا] که تو در امنیت هستی. نکتهها و اشارهها: 1. در آن شب تاریک که موسی نور الهی را
دید و به رسالت برگزیده شد، معجزهي بزرگی در اختیار او گذاشته شد تا از طرفی نشانهاي باشد که این نور حقیقتی الهی است و
به « جانّ » .2 «1» . از طرف دیگر وسیلهاي براي مبارزه با فرعونیان و دلیلی روشن در برابر کسانی باشد که نبوت او را انکار میکنند
معناي موجود ناپیداست و از آن جا که مارهاي کوچک به صورت ناپیدا در لابهلاي علفها و شیارها حرکت میکنند به آنها
گفته میشود. در این آیه بیان شده که عصاي موسی به ماري کوچک تبدیل شد که با شدّت و سریع حرکت میکرد و در « جانّ »
این اختلاف تعبیر به خاطر آن است که آن مار «2» . آیات دیگر قرآن بیان شد که عصاي موسی به اژدهایی بزرگ تبدیل شد
صفحه 94 از 122
حالات مختلفی داشت، یعنی در آغاز کوچک و در برابر فرعون اژدهایی بزرگ شد. 3. موسی انسان شجاعی بود که با فرعون زمان
خویش مبارزه کرد، اما هر ، ص: 294 انسانی، به صورت طبیعی، وقتی ببیند قطعهي چوپی کوچک به
. مار تبدیل شده است و سریعاً حرکت میکند، وحشت مینماید و میگریزد. این ترس طبیعی با شجاعت موسی منافاتی ندارد. 4
معجزه امري خارق عادت است که با تکیه بر نیرویی ماوراي بشري انجام میشود و جریان عادي طبیعت را در مینوردد. البتّه معجزه
امري بدون علت یا محال عقلی نیست؛ علت آن ما فوق علل طبیعی است و از علم و قدرت خدا حکایت میکند. مار موجودي است
که طی مراحل تکامل پس از میلیونها سال از خاك به وجود آمده است. اما معجزه این فاصلهي چند میلیون سالی را به لحظهاي
همان طور که کسی کتابی را با دست در طی چند سال مینویسد اما این کار به وسیله «1» . تبدیل میکند و زمان را درمینوردد
رایانهاي پیشرفته در چند ثانیه انجام میشود. آموزهها و پیامها: 1. خدا به پیامبران، براي اثبات نبوتشان معجزاتی داده است تا ادعاي
بدون دلیل نکنند. 2. ترس از موجودات موذي امري طبیعی است (و مانعی ندارد). 3. اگر خدا بخواهد، میتواند از عصاي شبانی،
ماري عظیم و معجزهآسا به وجود آورد (پس هر چیزي را ساده نگیرید، چه بسا قدرتی عظیم در دل آن نهفته باشد). *** تفسیر
قرآن مهر جلد پانزدهم، ص: 295 قرآن کریم در آیهي سی و دوم سورهي قصص به دست سپید معجزهگر موسی و رسالت او در
مبارزه با فرعونیان اشاره میکند و میفرماید: 32 . اسْلُکْ یَدَكَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَاضْ مُمْ إلَیْکَ جَنَاحَکَ مِنَ
الرَّهْبِ فَذَانِکَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّکَ إلَی فِرْعَوْنَ وَمَلإهِ إنَّهُمْ کَ انُوا قَوْماً فَاسِقِینَ دستت را در گریبانت وارد کن، تا سفید گونه بدون
(عیب) بدي بیرون آید؛ و (دست و) بالت را (براي آرامش) از هراس به (سینه) خودت بگذار؛ و این دو (معجزه) دلیلهاي روشنی
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه بیان «. از جانب پروردگارت به سوي فرعون و اشراف اوست؛ [چرا] که آنان گروهی نافرمانبردارند
شده که دست موسی سفید شد، اما سفیدي آن بد نبود. این مطلب یا اشاره به آن است که سفیدي آن در اثر بیماري پیسی یا نقص
و عیب نبود، بلکه درخشندگی خاصی داشت که به صورت معجزهآسا در یک لحظه ظاهر میشد و یا این که نورانیت دست موسی
البتّه ممکن است مقصود آیه هر دو تفسیر «1» . چشم را آزار نمیرساند و لکهي تاریکی در آن نبود و از هر جهت بیعیب بود
اشاره به نفی مطالب تورات در این زمینه باشد که از مَبرُوص شدن و « هیچ بدي در دست موسی نبود » باشد، اما ممکن است تعبیر
2. در این آیه به موسی گفته شد که براي جلوگیري از ترس، دست خود را به (سینهي) «2» . پیسی دست موسی سخن گفته است
، ص: 296 برخی از مفسران برآناند که این جملهي آیه «3» .( خویش بگذار، (تا قلب تو آرام گیرد
کنایه از قاطعیت و عزم راسخ در انجام مسئولیت و عدم ترس از هیچ قدرتی است. برخی دیگر احتمال دادهاند که موسی در برابر
عصایی که به مار تبدیل شد، دستان خود راگشود تا از خویش دفاع کند، اما خدا به او دستور داد که دستت را جمع کن و نیازي به
البتّه منافاتی بین این معانی نیست و مانعی ندارد که همهي معانی مقصود آیه باشد. 3. در این آیه از دو معجزهي «1» . دفاع نیست
بزرگ موسی، یعنی عصا و یَد بیضا به عنوان دو دلیل روشن و برهان یاد شده است؛ زیرا این معجزات دلیلی براي اثبات نبوت موسی
دربرابر منکران بود، همان طورکه وسیلهاي براي مبارزه با فرعونیان بود. 4. اصلاح محیط فاسد و ایجاد انقلاب را باید از اصلاح
سران شروع کرد؛ زیرا سردمداران کفر و فساد، در همهي ارکان جامعه نقش دارند و تمام سازمانهاي سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادي
5. اولین هدف .«2» را در قبضهي قدرت خود درمیآورند. اگر این سردمداران اصلاح یا ریشهکن گردند، جامعه نیز اصلاح میشود
و رسالت پیامبران، مبارزه با طاغوتهاست؛ یعنی پیامبران و رهبران دینی براي مبارزه با ستمکاران و مستکبران آمدهاند و مأموریت
دارند که به سراغ گردنکشان بروند و با آنها مبارزه کنند. آموزهها و پیامها: 1. اگر خدا بخواهد، از دست عادي بشر، معجزهاي
روشن فراهم میسازد. 2. یکی از اهداف اساسی پیامبران الهی مبارزه با مستکبران فاسق است. ، ص:
3. موسیوار با فاسقان سرکش و طاغوتها مبارزه کنید. *** قرآن کریم در آیات سی و سوم تا سی و پنجم سورهي قصص به 297
35 . قَالَ رَبِّ إنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً - نگرانی موسی و تقاضاي وزارت هارون و وعدههاي مساعد الهی اشاره میکند و میفرماید: 33
صفحه 95 از 122
فَأخَ افُ أنْ یَقْتُلُونِ* وَأخِی هَارُونُ هُوَ أفْ َ ص حُ مِنِّی لِسَاناً فَأرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُ َ ص دِّقُنِی إنِّی أخَافُ أنْ یُکَ ذِّبُو نِی* قَالَ سَنَشُدُّ عَضُ دَكَ
پروردگارا! در واقع من شخصی از » : بِأخِیکَ وَنَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَاناً فَلا یَصِلُونَ إلَیْکُمَا بِآیَاتِنَا أ نْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَکُمَا الغَالِبُونَ (موسی) گفت
آنان را کشتم، پس میترسم که [مرا] بکشند.* و برادرم هارون، او زبانی واضحتر از من دارد؛ پس او را یاوري، همراه من بفرست
بزودي بازوي تورا بوسیله برادرت محکم میکنیم، و » : فرمود *«. که مرا تأیید کند؛ [چرا] که من میترسم که [مرا] تکذیب کنند
براي شما تسلّطی قرار میدهیم؛ و با (وجود) نشانههاي (معجزه آساي) ما (دست آنان) به شما نمیرسد؛ شما و هرکس از شما
نکتهها و اشارهها: 1. در حادثهاي یکی از فرعونیان با یکی از بنی اسرائیل درگیر شده بود و موسی علیه السلام «. پیروي کند پیروزید
براي دفاع از مظلوم وارد صحنه شد و یکی از فرعونیان به دست او به قتل رسید؛ از این رو فرعونیان موسی علیه السلام را تحت
پیگرد قرار دادند و حال که خدا به او فرمان رسالت و مبارزه با فرعون را داده است او نگران است که فرعونیان پس از ده سال که او
2. مفسران حکایت کردهاند «1» . را میبینند، همان ماجراي قتل را به یاد آورند و موسی را به تلافی آن بکشند و نهضت ناتمام بماند
که هارون، سه سال از موسی بزرگتر بود ، ص: 298 و قامتی بلند و رسا و زبانی گویا و درکی عالی
و موسی «1» داده بود « فرقان و نور » داشت. وي سه سال قبل از وفات موسی از دنیا رفت. او پیامبر و فرستادهي خدا بود که خدا به او
. از خدا خواست که او را شریک رسالت و کار او گرداند، ولی در همه حال موسی پیشوا بود و هارون همکار و پیرو او بود. 3
در اصل به معناي خالص بودن چیزي است و « فصیح » موسی علیه السلام گفت که برادرم هارون زبانی فصیحتر از من دارد. واژهي
4. خدا نه تنها درخواست موسی علیه السلام را «2» . به سخن خالص و گویا که مطالب زاید نداشته باشد، فصیح گفته میشود
پذیرفت و برادرش را وزیر و همکار او قرار داد، بلکه به وسیلهي معجزات، به موسی علیه السلام سلطه و قدرت و برتري عطا کرد و
به او مژدهي پیروزي بردشمنان را داد، تا قلب و ارادهاش محکم شود. آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی سابقهي روابط خود و
2. براي «3» .( دشمنانشان را مطالعه کنند (و کینههاي قدیمی آنان را فراموش نکنند، بلکه براي مقابله با آنها نقشهاي طرح کنند
مبارزه با دشمن، یاورانی انتخاب کنید. 3. یار رهبر کسی باشد که برنامهي او را قبول و زبانی گویا دارد. 4. خدا درخواست مردان
الهی را میپذیرد و آنها را تنها نمیگذارد. 5. خدا پیامبران خود را مسلّط و پیروز میسازد. ، ص: 299
6. از فواید معجزه آن است که وسیلهي برتري و سپر دفاعی پیامبران است. 7. در هنگام مشکلات با خدا مناجات کنید و راهکارها
را از او بطلبید تا خدا شما را امداد رساند و پیروز نماید. *** قرآن کریم درآیات سی و ششم و سی و هفتم سورهي قصص به
تهمتهاي فرعونیان و پاسخ تهدید آمیز موسی اشاره میکند و میفرماید: 36 و 37 . فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَی بِآیَاتِنَا بَیِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا
إلَّاسِحْرٌ مُفْتَريً وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الأوَّلِینَ* وَقَالَ مُوسَی رَبِّی أعْلَمُ بِمَنْ جَاءَ بِالهُدَي مِنْ عِنْدِهِ وَمَنْ تَکُونُ لَهُ عَاقِبَۀُ الدَّارِ إنَّهُ لا
این جز سحري (دروغ) » : یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ و هنگامی که موسی با نشانههاي (معجزه آساي) روشنگرانه ما به سراغ آنان آمد، گفتند
پروردگارم، به (حال) کسی که از نزد او رهنمون » : و موسی گفت *«! بافته نیست. و (ما) در نیاکان نخستین خود این را نشنیدهایم
نکتهها و «. آورده و کسی که فرجام (نیک) سرا (ي دنیا و آخرت) براي اوست، داناتر است؛ قطعاً ستمکاران رستگار نمیشوند
اشارهها: 1. موسی علیه السلام پس از آن که فرمان رسالت الهی را دریافت کرد و با معجزات عصا و دست سفید مجهّز شد، به سراغ
فرعون رفت و با زحمت توانست با شخص فرعون ملاقات کند و در حالی که اشراف و سران فرعونیان نیز حضور داشتند، رسالت
الهی خویش را اعلام و معجزات خود را ارائه کرد. 2. فرعونیان در برابر موسی علیه السلام به همان حربهي همیشگی مستکبران
کفرپیشه متوسّل شدند و او را به جادوگري متّهم کردند و میگفتند او این سحرها را بربافته است. در حالی که الف) جادوگران
معمولًا افرادي منحرف و دنیا پرستاند، ولی موسی فردي پاك و درستکار بود. ب) سحر، کاري بشري و محدود است که در اثر
سحر قويتر شکست ، ص: 300 میخورد، اما معجزات موسی این گونه نبود و به نیروي نامحدود الهی
متکّی بود. 3. فرعونیان گفتند که سخنان موسی مطالب جدید و بیسابقهاي است و ما از زبان پیشینان خود نشنیدهایم که خدا
صفحه 96 از 122
پیامبري فرستاده باشد، درحالی که قبل از موسی علیه السلام پیامبران بزرگی همچون نوح علیه السلام و ابراهیم علیه السلام آمده
بودند. پس این سخن فرعونیان، یا به خاطر فراموشی گذشتهي دور بود و یا نوعی تجاهل و تغافل و یا این که میخواستند بگویند:
ولی در هر حال، بیسابقه بودن سخنان موسی دلیل بر بطلان آنها «1» . پدران ما نیز در برابر این دعوتها هرگز تسلیم نمیشدند
نیست، بلکه دلیل آن است که سخنی را باطل یا اثبات میکند و موسی دلیل داشته، اما فرعونیان دلیلی نداشتند. 4. در این آیه از
موسی به صورت جمع سخن گفته شده است، در حالی که او دو نشانه (عصا و دست سفید) داشت. « نشانههاي معجزهآساي روشن »
تعبیر جمع در مورد نشانهها و معجزات، یا به خاطر آن است که در فاصلهي حرکت موسی تا مصر معجزات دیگري نیز به او داده «2»
5. موسی علیه السلام در پاسخ فرعونیان اشاره کرد «3» . شده بود، یا این که هر کدام از این دو معجزه ترکیبی از معجزات دیگر بود
که اولًا، خدا به حال من آگاهتر است و میداند که من راست میگویم و اگر من دروغ باف بودم خدا این معجزات را در اختیار من
نمیگذاشت. ثانیاً، اگر من ساحر بودم، ستمکار بودم و ستمکاران پیروز و رستگار نمیشوند. در حالی که فرجام نیک دنیا و آخرت
به دست خداست و او مرا خوش فرجام و پیروز میکند. پس تهمت شما در مورد جادوگري من بیاساس است. 6. در حقیقت،
هنگامی که موسی با فرعونیان اختلاف پیدا کرد و دلایل معجزه آمیز او را سحر خواندند و رسالت او را قبول نکردند، موسی اشاره
کرد ، ص: 301 که داوري نهایی در این مورد به عهدهي خداست که از همه آگاهتر است و او میداند
. که چه کسی بر هدایت است و چه کسی سرانجام پیروز میشود و در آینده روشن میشود که فرجام دنیا و آخرت از آن کیست. 7
لحن سخنان موسی علیه السلام تهدیدآمیز بود، یعنی به فرعونیان اشاره کرد که شما اهل هدایت نیستید و فرجام نیکی در دنیا و
« عَاقِبۀُ الدار » آخرت ندارید و چون شما مرا تکذیب کردید، ستمکار هستید و از این رو پیروز و رستگار نمیشوید. 8. مقصود از
آموزهها و پیامها: 1. مردان الهی دلیل دارند، اما «1» . ممکن است فرجام دنیا یا آخرت یا هر دو باشد که معناي سوم جامعتر است
مخالفان آنان بیمنطقاند و تهمت میزنند. 2. مخالفان، تحمّل نوآوري پیامبران را نداشتند. 3. داوري نهایی را به خدا واگذارید که
او از همه داناتر است. 4. رستگاري با ستمکاري ناسازگار است. *** قرآن کریم در آیهي سی و هشتم سورهي قصص به برج
سازي فرعون و توطئهي تبلیغاتی او اشاره میکند و میفرماید: 38 . وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا أ یُّهَا المَلأُ مَا عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إلَهٍ غَیْرِي فَأوْقِدْ لِی یَا
اي اشراف! هیچ معبودي غیر » : هَامَانُ عَلَی الطِّینِ فَاجْعَل لِی صَ رْحاً لَعَلِّی أطَّلِعُ إلَی إلَهِ مُوسَی وَإنِّی لَأظُنُّهُ مِنَ الکَاذِبِینَ و فرعون گفت
از خودم براي شما نمیشناسم؛ پس اي هامان، برایم آتشی بر گِل برافروز (و آجر بساز) و براي من قصري (بلند، بنا) گردان، تا شاید
، ص: 302 «. من از معبود موسی اطلاع یابم؛ و در حقیقت من گمان میکنم که او از دروغگویان است
نکتهها و اشارهها: 1. فرعون فردي سیاستباز و زرنگ بود، و از ترفندهاي تبلیغاتی براي انحراف افکار عمومی اطلاع داشت و
توطئهي برجسازي هم براي سرگرم کردن افکار مردم و منحرف کردن آنها از آموزههاي دینی موسی علیه السلام بود. 2. برخی
مفسران نوشتهاند که برجسازي فرعون، پس از شکست ساحران از موسی علیه السلام صورت گرفت؛ چون بعد از شکست ساحران
مردم متوجه حقّانیّت آن حضرت شدند و به او روي آوردند، پس وسیلهاي تبلیغاتی لازم بود تا افکار عمومی را از ایشان منحرف
3. فرعون خدایی خود را ثابت فرض کرد و خداي موسی را فردي مشکوك دانست که باید در جستوجوي او برآید؛ «1» . سازد
سپس دستور داد که برجی بسازند تا در پی خداي موسی به بالاي آن برود. او میخواست بگوید: خداي موسی در زمین که نیست،
و ما آسمان را هم جستوجو میکنیم اگر در آسمان هم نبود، معلوم میشود که موسی دروغگوست. 4. فرعون در این کار
تبلیغاتی خود دو مغالطهي مهم انجام داد: اول آن که خدا را جسم فرض کرد که باید در آسمان و زمین به دنبال او گشت. دوم آن
. که، خدایی خود را اثبات شده فرض کرد و دلایل نبوّت موسی و نشانههاي خدا را نادیده انگاشت و دلیل جدید طلب کرد. 5
برخی مفسران برآناند که برج آسمانخراشی که فرعون از آجر ساخت، نخستین ساختمانی بود که از آجر ساخته میشد و هزاران
بنّا و کارگر براي ساختن آن به خدمت گرفته شدند و هامان، وزیر فرعون، اموال زیادي خرج کرد تا این برج بلند را ساختند و هر
صفحه 97 از 122
روز مردم به تماشا میآمدند و در نهایت، راهرویی براي عبور اسب در آن قراردادند که فرعون با اسب خویش تا تفسیر قرآن مهر
و سرانجام این ساختمانِ آسمان خراش، «1» . جلد پانزدهم، ص: 303 بالاي آن رفت و تیري رهاکرد و گفت: خداي موسی را کشتم
سقوط کرد و نابود شد. آموزهها و پیامها: 1. توطئههاي تبلیغاتی مستکبران را که براي انحراف افکار عمومی طرح میکنند بشناسید
(و مراقب باشید که فریب آنان را نخورید). 2. مستکبران از تکنولوژي جدید با هزینههاي زیاد استفاده میکنند تا توجه مردم را از
رهبران الهی بازدارند (پس مواظب باشید). 3. مستکبران براي اثبات خود و نفی نبوّت مغالطه میکنند و گمانه میزنند. *** قرآن
کریم در آیات سی و نهم و چهلم سورهي قصص به استکبار و انکار رستاخیز توسط فرعونیان و هلاکت عبرتآموز آنان اشاره
میکند و میفرماید: 39 و 40 . وَاسْتَکْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِی الأرْضِ بِغَیْرِ الحَقِّ وَظَنُّوا أ نَّهُمْ إلَیْنَا لا یُرْجَعُونَ* فَأخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی
الیَمِّ فَانظُرْ کَیْفَ کَ انَ عَاقِبَۀُ الظَّالِمِینَ و او (: فرعون) و لشکریانش به ناحق در زمین تکبّر ورزیدند، و یقین کردند که به سوي ما
بازگردانده نمیشوند.* و او و لشکریانش را گرفتار (مجازات) ساختیم و آنان را در دریا افکندیم؛ پس بنگرفرجام ستمکاران
1. در این آیات اشاره شده است که فرعون دو اشکال چگونه بوده است! نکتهها و اشارهها: ، ص: 304
اساسی داشت: الف) (در برابر خدا و پیامبر و مردم) تکبّر میورزید و از این رو بود که خدا را انکار میکرد. ب) معاد را باور
نداشت (و از این رو ستمکاري میکرد). این عقاید و اعمال باعث شد که سرانجام گرفتار عذاب الهی شود و در دریا هلاك گردد.
2. لشکریان فرعون نیز که از عقاید او پیروي و از ستمکاري او حمایت میکردند، به سرنوشت او گرفتار شدند و در دریا غرق
شدند. 3. بزرگی واقعی فقط از آن خداست؛ از این رو تکبّر فقط براي اوست و او تکبّر و گردن کشی هیچ کس دیگر را
انسانی که سراسر وجودش ضعف است و گاهی حتی در برابر یک پشه ناتوان میشود، چگونه در برابر خدا تکبّر «1» . نمیپذیرد
به معناي دور انداختن چیزهاي بی ارزش است. این تعبیر اشاره دارد که فرعونیان آنقدر بی « نَبَذَ » . میورزد و او را انکار میکند؟ 4
آموزهها و پیامها: 1. ریشهي «2» . ارزش بودند که خدا آنان را در آب افکند تا هلاك شوند و زمین از لوث وجودشان پاك گردد
دینستیزي، در تکبّر و پندارهاي نادرست است. 2. فرجام تکبّر و انکار معاد، هلاکت و عذاب الهی است. 3. از فرجام عذابآلود
مستکبران، درس عبرت بگیرید (و راه آنان را نپویید). 4. در تاریخ پیشینان بادیدهي عبرت بنگرید و درس بگیرید. *** تفسیر قرآن
مهر جلد پانزدهم، ص: 305 قرآن کریم در آیات چهل و یکم و چهل و دوّم سورهي قصص به پیشوایان آتش و سرنوشت
عذابآلود، زشت و لعنت شدهي فرعونیان اشاره میکند و میفرماید: 41 و 42 . وَجَعَلْنَاهُمْ أئِمَّۀً یَدْعُونَ إلَی النَّارِ وَیَوْمَ القِیَامَۀِ لا
یُن َ ص رُونَ* وَأتْبَعْنَاهُمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَۀً وَیَوْمَ القِیَامَۀِ هُمْ مِنَ المَقْبُوحِینَ و آن (فرعونی)- ان را پیشوایانی قرار دادیم، که به سوي
آتش (دوزخ) فرا میخوانند؛ و روز رستاخیز یاري نخواهند شد.* و در این دنیا لعنتی در پی آنان روانه کردیم، و آنان روز رستاخیز
از زشت رویانند. نکتهها و اشارهها: 1. در قرآن کریم از دوگونه امامت سخن گفته شده است: الف) امامانی که پیشوایان حق بوده و
«1» . مؤمنان را به سوي توحید و بهشت رهنمون میشوند و برنامهي آنان براساس وحی الهی و پرستش خدا و عدالت استوار است
ب) امامانی که پیشوایان باطل هستند و مردم را به گمراهی و دوزخ میکشانند و برنامهي آنان براساس هواي نفس و ستمکاري
و هر «2» استواراست. در این آیه از این گونه امامان سخن گفته شده است. و در روز رستاخیز، هر امامی پیروان خود را فرا میخواند
گروه از مردم به دنبال امام خویش، به طرف بهشت یا جهنّم حرکت میکنند. آري؛ نوریان مر نوریان را طالباند. ناریان مر ناریان
را جاذباند! 2. در احادیث، معیار امام حق و باطل بیان شده و از امام صادق علیه السلام روایت شده که امامان حق، فرمان خدا را
بر فرمان خلق و ارادهي خودشان مقدم میشمرند و قانون خدا را برترین قانون میدانند، درحالی که ،
ص: 306 امامان باطل فرمان خویش را برفرمان خدا مقدم میدارند و قانون خویش را برتر از قانون الهی میدانند و طبق هواي نفس
3. فرعونیان در دنیا پیشوایان گمراه کنندهاي بودند که پیروان خود را به سوي گناه «1» . خویش و برخلاف کتاب خدا عمل میکنند
و فساد میبردند و در نتیجه در آخرت هم آنان را به سوي آتش دوزخ رهنمون میشوند. آري؛ این پیشوایی در رستاخیز نتیجهي
صفحه 98 از 122
4. فرعونیان که در دنیا زشتسیرت بودند، در آخرت زشت صورت هستند؛ زیرا در آن «2» . اعمال آنان و تبلور کارهاي آنها است
خدا به معناي دوري و « لَعنت » . روز پردهها کنار میرود و چهرهي واقعی انسانها آشکار میشود و اعمال انسان تجسّم مییابد. 5
طرد شدن از رحمت الهی است، همان طور که لعنت فرشتگان و مؤمنان نفرین است. آري؛ فرعونیان مورد لعنت و نفرین مؤمنان در
آموزهها و پیامها: 1. پیشوایان باطل، مردم را «3» . طول تاریخ واقع میشوند و خدا آنان را از رحمت خویش محروم و دور میسازد
به سوي (کارهایی) میبرند که آنان را گرفتار آتش میکند (پس مواظب باشید شما به دنبال آنان نروید). 2. پیام دیگر آیات آن
است که امامان باطل، افرادي لعنتی، زشتسیرت و دوزخی هستند که در رستاخیز یاوري ندارند (پس از آنان پرهیز کنید). 3. از
سرنوشت فرعونیان و فرجام تلخ آنان عبرت بگیرید. *** ، ص: 307 قرآن کریم در آیهي چهل و سوم
سورهي قصص با بیان عظمت تورات و صفات آن به شروع دوران سازندگی موسی اشاره میکند و میفرماید: 43 . وَلَقَدْ آ تَیْنَا
مُوسَی الکِتَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أهْلَکْنَا القُرُونَ الاولَی بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُديً وَرَحْمَ ۀً لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ و بعد از آن که گروهها (و نسلها) ي
نخستین را هلاك نمودیم؛ به یقین به موسی کتاب (تورات) دادیم، درحالی که دلیلهاي بینش آور و رهنمود و رحمتی براي مردم
بود؛ باشد که آنان متذکّر شوند. نکتهها و اشارهها: 1. موسی پس از مبارزه با فرعونیان و نابودي آنان، دوران سازندگی بنی اسرائیل
را آغاز کرد؛ ملتی که سالها تحت ستم فرعونیان بودند و از نظر فکري، فرهنگی، اخلاقی و علمی مستضعف بودند، از این رو
کتاب تورات را دریافت کرد تا برنامهي سازندگی بنیاسرائیل باشد. 2. تورات مایهي رحمت، هدایت و بصیرت بود؛ یعنی دلایلی
و آنان را بیدار میساخت تا حقایق را ببینند. آري؛ تورات قبل از تحریف این «1» در برداشت که موجب روشنایی قلب مردم میشد
گونه بوده است. هر چند این صفات براي تورات بیان شده است، اما مخصوص این کتاب آسمانی نیست و همهي کتابهاي الهی
3. مقصود از اقوامی که قبلًا هلاك شدهاند، همان فرعونیان یا اقوامی همچون قوم نوحاند؛ زیرا خدا تورات را بعد «2» . این گونهاند
تفسیر قرآن «3» . از هلاکت فرعونیان به موسی عنایت کرد. البتّه مانعی ندارد که مقصود بعد از هلاکت همهي آن اقوام بوده باشد
مهر جلد پانزدهم، ص: 308 آموزهها و پیامها: 1. انقلابیون پس از نابودي دشمنان، به سازندگی فرهنگی روي آورند. 2. کتاب خدا
زیربناي سازندگی فرهنگی است. 3. اگر بینش، هدایت، رحمت و بیداري میخواهید، به سراغ کتاب خدا بروید. ***
اخبار